دانستن مردن است

اجتماعی -فرهنگی

دانستن مردن است

اجتماعی -فرهنگی

در زندان

تن من لاشه فقر است ومن زندانی زورم

         ازکجا میخواستم مردن حقیقت کرد مجبورم

بفرمان حقیقت رفتم اندر گور باشادی

         که تا بیرون کشم زقعر ظلمت نعش آزادی

 

صلح وصفا ویکرنگی درین عالم قدیمی شد

توقع از رفیق ومونس وهمدم قدیمی شد

 

بخند تا میتوانی چونکه میترسم پس از چندی

ببینی با تعجب خنده هم دیگر قدیمی شد

 

به گرد شهر میگردم که آدم کنم پیدا

به جان حضرت آدم که آدم هم قدیمی شد

خواستم چندی از دلتنگی زندان بنوسم اما نشد....

سری بعد سعی میکنم ......تا بعد

 

 

فرایند

ذهن آرام یعنی شهامت.

اینکه بتوانی بی ترس با حقیقت ومشکلات راه روبرو شوی ؛

این به معنی استواری نیز هست  اینکه بتوانی گرفتاریهایی را که همه با آن روبروییم به هیچ بگیری

وحذر کنی از نگرانی مداومی که بسیاری از مردم به دلایل بی ارزش بیشتر عمر خود رابرای آن تلف می کنند

کامیابی

باموانع به دوشیوه میتوان روبرو شد:

وجودموانع راپذیرفت وبرآنهاپیروز شد.

یاینکه آنهارامورداستفاده قرارداد.

انسان میتواند دربرخورد با ناملایمات کامیاب شود اگر آنهارابه نفع خود تغییر دهد.

پیش ازآنکه روح بتوانددرک کندوبه خاطر بسپارد بایددرسکوت درونی ذوب شد درست به همان شکلی که گل کوزه گری باذهن کوزه گردرهم ذوب می شوند